یک نامردی و حق الناس بزرگ!
امروز یک ایمیلی برای من اومده بود با این عنوان "افزودن اسم به مقالات در شرف چاپ"
ایمیل را که باز کردم در کمال تعجب دیدم جایگاه نام نویسندگان مقاله به فروش گذاشته شده. یعنی نام کسی بالای مقاله میخوره که هیچ زحمتی به خودش برای نوشتن این مقاله نداده و هیچ اطلاعی از محتوای مقاله نداره.
در ایمیل (سایت ایزی پیپر) ذکر شده که: مقالات زیر در ژورنال های معتبر با ضریب تاثیر بالا پذیرفته شده اند و در مرحله بازبینی نهایی هستند و مولف مقالات جهت جبران بخشی از هزینه ها اقدام به واگذاری جایگاه های نویسندگان می نماید. لذا امکان افزودن اسم به مقالات وجود دارد. علاقه مندان به درج اسم در مقالات سطح بالا می توانند از این امکان بهره مند گردند.
در ایمیل عنوان کرده بود که مقاله در مرحله تایید نهایی است و پروف آن برای بازدید نهایی فرستاده شده و نویسنده اصلی برای جبران هزینه ها میخواهد مقاله اش را به اشتراک بگذارد.
رزومه برای ما دانشجویان تحصیلات تکمیلی یک امر مهم برای آینده مان است. خصوصاً برای شغل آینده مان. اینجوری هر فرد پولداری با پرداخت پول های هنگفتی میتونه مقالات زیادی را به اسم خودش کنه. یعنی دادن یک مقاله به همین کشکی و راحتی است.
جدول جالب هزینه ها را در زیر براتون آوردم:
هزینه درج اسم بر اساس جدول ذیل محاسبه خواهد شد:
ضریب تاثیر ژورنال | جایگاه دوم | جایگاه سوم | جایگاه چهارم |
---|---|---|---|
بیشتر از 2 | 3,000,000 | 2,500,000 | 2,000,000 |
1 تا 2 | 2,500,000 | 2,000,000 | 1,500,000 |
کمتر از 1 | 2,000,000 | 1,500,000 | 1,000,000 |
واقعاً اینگونه عمل کردن در فضای علمی کشور بدور از اخلاق علمی است. عالمی که اخلاق نداره از یک نادان بدتره و ضررش برای مردم بیشتره.
اخیراً اینگونه رفتارها در فضای دانشگاهی کشور به سرعت به ارزش علم در مملکت در حال آسیب زدن است. این اخلاق زشت نه تنها در بین اساتید و مدرسان دانشگاه وجود دارد بلکه توسط همین افراد به دانشجویانشان هم آموزش داده می شود.
وقتی به عینه میبینیم استاد دانشگاه هیچ سوادی که باید داشته باشد ندارد. وقتی استاد راهنما به دانشجویش میگوید 99.99 درصد کار بر عهده خودت است و بعد هم نامش باید اول مقالات باشد و هم در پایان نامه ذینفع است. وقتی پایان نامه قرار است طرح شود فقط با نام استاد راهنما میشود و بودجه آن به جیب استاد میرود و برای دانشجو فقط یک جلد صحافی از پایان نامه می ماند. نتیجه همین کارهاست.
اساتید تنها به جزوات زمان تحصیل خودشان یا اینترنت متکی هستند. اگر اینها را ازش بگیریم دیگر هیچ کاری از دستش بر نمی آید. به جرئت می تونم بگم در تمام دوران تحصیل دانشگاهی ام شاید 10 استاد به اندازه مدرکشان سواد نداشتند. می دانم و دیده بودم بقیه تنها متکی به رزومه هایی هستند که دانشجویان برایشان درست کرده بودند و نه خودشان.
تکیه اساتید و دانشگاه ها و مراکز سنجش و رتبه سنجی علمی در مملکت ما وقتی بر مبنای تعداد مقاله باشد همین می شود. دیتا سازی، دزدیدن داده، سرقت ایده، استفاده از اعتبار اساتید بزرگ و آوردن نام آنها در مقالات بدون اطلاع آنها، پرداخت پول برای چاپ مقالات در مجلات پولی، همه سبب رفتن به سمت خاک خوردن پایان نامه ها در کتابخانه ها میشود.
همین میشود علم ما در کشاورزی، در صنعت و در علوم دیگر با سرعت کند در پیش است.
الان متوجه میشم که حضرت آقا چقدر روی این نکته تاکید دارند که متکی به تعداد مقالات نباشید. که متاسفانه مثل خیلی از حرفها روی زمین مانده است.